در اروپا کمتر کسی را می توان یافت که دوست نداشته باشد وایکینگ باشد زیرا یک وایکینگ می توانست هر جا که دوست دارد برود و آن جا را غارت کند. اما حتی اگر از طرفداران سریال «وایکینگ ها» هم باشید نمی دانید که در دوران اوج قدرت وایکینگ ها چه اتفاقاتی رخ داده است زیرا اطلاعات دست اول بسیار کمی در مورد این گروه در دست بوده و تمام اطلاعاتی که در مورد این گروه خشن داریم مربوط به منابع دست چندم و پر از شایعات و گزافه گویی های باورنکردنی است. اما برخی چیزها نیز هست که بدون شک در مورد وایکینگ ها واقعیت دارند و البته همانطور که انتظار دارید واقعیات شوکه کننده ای نیز هستند که در ادامه به آن ها پرداخته شده است.
1-قربانی کردن بردگان به عنوان هدایای خاکسپاری
وایکینگ ها به خاطر سفر در دریاهای وسیع با قایق های کوچک دوست داشتنی شان مشهور هستند اما جالب تر از این خصیصه، فرهنگ این گروه در تشکیل شبکه ای بزرگ و پیچیده برای تجارت بردگان بوده است. بر اساس مستندی از نشنال جئوگرافیک، اقتصاد وایکینگ ها کاملاً بر مبنای تجارت بردگان استوار بود و کشفیاتی در دهه 1980 نشان داد که بسیاری از وایکینگ ها این برده ها را برای خود نگه داشته و در مواردی آن ها را برای خدایان و اربابان خود قربانی کرده اند.
بر اساس شواهدی که در یک سایت باستانی در فلاکستاد نروژ پیدا شد، در این محل یک قبرستان وجود داشته که قدمت آن به اواخر دوره ی آهن بازمی گشته است – بین سال 550 تا 1030- و در این مکان 10 نفر به خاک سپرده شده بودند. دو نفر از این مردگان به تنهایی در خاک قرار داده شده اما دو قبر نیست به صورت دو نفری و یک قبر نیز سه نفری بود که بقایای چهار نفر از آن ها بدون سر بود. البته این تنها جایی نبود که چنین مراسم خاکسپاری دیده می شود و در بسیاری از افسانه های ایسلندی گفته می شود که وایکینگ ها برده های خود را با اربابان درگذشته شان دفن می کردند. در این موارد برده ها برای این که از اربابان و دیگر طبقات اجتماعی وایکینگ ها متمایز شوند با سر بریده به عنوان «هدایای قبر» برای طبقات برتر برده دار در قبر قرار داده می شدند.
2- حمله به صومعه ها به خاطر خواجه ها
بدون شک وایکینگ ها مبدع برده داری نبودند اما این رسم را به سطح بسیار جدید و بالاتری رساندند. بر اساس گفته های جان هیوود که تاریخدان سرشناسی است، بسیاری از شهرهای بزرگ ایرلند از جمله دوبلین و لیمریک به عنوان قطب هایی برای خرید و فروش برده در دوران وایکینگ ها به وجود آمدند. آن ها به مدت سال ها به این فعالیت خود ادامه دادند زیرا هدف ساخت آن ها این بود که منافع وایکینگ های مهاجم را تامین نمایند و وایکینگ ها از این شهرها به عنوان پایگاه هایی برای غارت صومعه ها در سواحل ایرلند، بریتانیا و فرانسه استفاده می کردند و بردگان خود را در این شهرها به فروش می رساندند.
دلیل اصلی اینکه وایکینگ ها با صومعه ها حمله می کردند تنفر آن ها از دین مسیحیت یا جستجو برای ثروت و غنیمت بیشتر نبود بلکه آن ها به دنبال دزدیدن مردان باسوادی بودند که بتوانند آن ها را اخته کره و به عنوان خواجه به افراد ثروتمند بفروشند.
در آن دوران تقاضای زیادی برای مردان اخته شده موسوم به خواجه وجود داشت که بیشترین درخواست را از خاورمیانه و امپراطوری بیزانس داشتند، جایی که این خواجه ها را برای آموزش فرزندان، نگهبانان حرم، مناسب دولتی یا مستخدم قصرهای پادشاهی استخدام می کردند. بدین ترتیب وایکینگ ها صومعه ها را یک معدن طلا می دانستند و به محض جمع آوری برده ها آن ها را برای اخته کردن و فروش به ونیز می فرستادند.
3- پر کردن دندان نشان دهنده جایگاه اجتماعی
در سال 2006، یک مردم شناس به نام کارولین آرسینی مشاهدات و یافته های خود را پس از مطالعه بر روی 557 اسکلت باقیمانده از دوران وایکینگ ها منتشر کرد. بر اساس نوشته های او در 24 اسکلت نشان هایی از پر شدن دندان با خطوط افقی دیده می شود در واقع به نظر باستان شناسان، وایکینگ ها بعد از ملاقات با بومیان آفریقایی که کار نسبتاً مشابهی با دندان های خود می کردند به این روش روی آورده اند اما در واقع آفریقایی ها دندان های سفید خود را به شکلی تیزتر می کردند. به هر ترتیب این کار با چنان دقت و مهارتی انجام می شده که تعجب باستان شناسان را برانگیخته است.
4- کشتار روز سنت برایس
غارتگری بدون ترحم عواقبی نیز در پی خواهد داشت و حتماً در مورد تلافی و انتقام در طول تاریخ خیلی چیزها شنیده اید. در سال 2010 باستان شناسان بریتانیایی از یک سایت باستان شناسی در ویموث باقیمانده های 55 وایکینگ را در یک قبر دسته جمعی بیرون کشیدند که نه تنها قتل عام شده بلکه تکه تکه شده بودند. با بازسازی صحنه مشخص شد که با توجه به نبودن هیچ گونه ابزار جنگی و لباس خاصی در محل، این افراد لخت شده و سپس با ضربه ای سهمگین از روبرو به زندگی آن ها پایان داده شده تا بلایی که قرار است سرشان بیاید را از نزدیک ببینند.
در این افراد بیشترین جراحت در قسمت های صورت و گوش راست دیده می شود که گواه نحوه ی کشته شدن بیرحمانه ی آن هاست. به نظر می رسد که این همان قتل عام موسوم به کشتار روی سنت برایس است که در 13 نوامبر سال 1002 به دستور شاه انگلستان در آن زمان انجام گرفت.
به گفته ی تاریخدانان، شاه اثلرد که از حملات و غارت های وایکینگ ها به ستوه آمده بود به سربازان خود دستور داد که هر وایکینگی که دیدند را از دم تیغ بگذرانند. مشخص نیست که چند نفر در پی این دستور کشته شدند اما سوین فورکبرد، شاه آن زمان ایرلند، بعد از کشته شدن خواهر و فرزندش به دست سربازان انگلیسی چنان خشمگین شده بود که در سال 1013 به سربازان خود دستور داد انگلستان را غارت کنند.
5- قربانی کردن انسان ها
مدارک تاریخی می گویند که وایکینگ ها هر 9 سال یکبار برای یکی از خدایان خود به نام «اودین» ،99 انسان، اسب، سگ و عقاب را قربانی می کردند. داستان دیگری نیز می گوید که وایکینگ ها هر 9 سال یک بار در اوپسالا گرد هم آمده و با قربانی کردن انسان ها، اسب ها و سگ ها در ردیف های نه گانه و سپس آویزان کردن اجسادشان از درختان جنگل مقدس، وفاداری خود را به خدایانشان اعلام می کردند. مشخص نیست که این داستان ها واقعی بوده و یا تنها برای بدنام کردن وایکینگ ها ساخته شده اند اما مطالعات نشان می دهد که دستکم مقداری از این ادعاها واقعیت دارند.
در یک سایت باستانی مربوط به قربانگاهی در ترلبورگ استخوان های بسیاری مربوط به حیوانات و اسکلت های دستکم 5 انسان که قربانی شده اند یافت شده است که 4 نفر از آن ها کودکانی بین 4 تا 7 ساله بوده اند. البته اوضاع از این دردناک تر بوده و به گفته ی تاریخدانان، قربانی شدن داوطلبانه تنها یک دروغ تاریخی است و برخلاف افسانه ها هیچ مدرکی دال بر این که کسانی از وایکینگ ها برای قربانی شدن داوطلب می شده اند یافت نشده است و تمامی مدارک خلاف این ادعا را نشان می دهند.
ابن فضلان، سیاحی عرب که در قرن دهم میلادی به مناطقی از اسکاندیناوی سفر کرده بود، در سفرنامه خود داستان دختری را شرح می دهد که می خواسته از قربانی شدن فرار کند اما به زور به محل قربانی شدن برگردانده شده و قربانی شده است، مرگی که با ضربات چاقوی 6 مرد مختلف رخ داد.
6- ثبت خصوصیات افراد خطرناک
بر اساس مطالعات دکتر تارین ویلز از دانشگاه آبردین، وایکینگ ها از روش های خشن و بیرحمانه ی خود دست برنمی داشتند. به همین دلیل همسایگان متمدن تر آن ها باید راهی برای مقابله با آن ها پیدا می کردند و این زمانی بود که ثبت خصوصیات جنایتکارانه آغاز شد.
در واقع بازگشت گروه های وایکینگ از سفرهای خود و حمله دوباره به مناطق قبلاً غارت شده چنان باعث ترس شده بود که افسانه هایی حتی در خانه در مورد خشن ترین وایکینگ ها ساخته شده بود. این افسانه ها به شرایط ظاهری جنگجویان وایکینگ توجه ویژه ای داشت. به عبارت دیگر با توجه به این داستان های ساختگی به ساکنان سرزمین های تحت تسلط وایکینگ ها هشدار داده می شود که وایکینگ هایی که ابروها و سبیل های پرپشت، سر طاس و شانه های پهنی دارند بیشتر از دیگران خطرناک بوده و باید از آن ها دوری کرد.
7- دیوانگی واقعی وایکینگ ها در نبرد
افسانه های مربوط به نترس بودن و مبارزه وحشیانه و دیوانه وار وایکینگ ها در نبرد ما را به یاد شخصیت های دنیای فانتزی می اندازد اما آن ها در واقعیت چنین انسان های بودند که در برابر دشمن هیچ ترحم و تردیدی نداشتند. بسیاری از این جنگجویان چنان ترسناک بودند که حتی دوستانشان نیز از شر خشونت آن ها در امان نبودند. در واقع در میان ارتش وایکینگ ها گروه خاصی وجود داشت که به آن ها «شوریده ها» (berserkers) می گفتند در سال 1030، اولاف هارالدسون گروهی از این شوریده ها را در مرکز نیروهای خود قرار داد و بی اعتنایی این گروه کوچک به دستورات باعث شکست تمامی ارتش او شد که در نهایت با پایان یافتن پادشاهی او همراه شد.
در واقع افسانه های زیادی در مورد شوریدگی این افراد گفته می شود که در هنگام نبرد حالت طبیعی نداشته و چیزی جلودارشان نبود. در واقع آن ها به چنان خشم غیرقابل کنترلی به دشمن حمله می کردند که بسیاری از محققان بر این باورند که این افراد به نوعی بیماری شبه روانی مبتلا بوده و یا در هنگام نبرد حملات عصبی خاصی به آن ها دست می داده که خشمشان را چند برابر می کرده است.
8- گرفتن ناخن های مردگان
در واقع بر اساس منابع تاریخی، وایکینگ ها ظاهراً برای جلوگیری یا دستکم به تعویق انداختن پایان جهان، ناخن های دست و پای مردگان خود را قبل از خاکسپاری کوتاه می کردند. وایکینگ ها بر این باور بودندکه با وقوع »رگناروگ» (آخرالزمانی که با مرگ خدایان در مبارزه با نیروهای اهریمنی محقق خواهد شد) اتفاقات بسیار بدی رخ خواهد داد که از آن جمله می توان به سفر دریایی یک کشتی بزرگ به نام «ناگلفار» اشاره کرد. این کشتی در واقع غول هایی ترسناک را برای نبرد حمل خواهد کرد و تمامی این کشتی از ناخن های دست و پای مردگان ساخته شده است.
هر چه تعداد مردگانی که با ناخن های کوتاه نشده دفن شوند بیشتر باشد این کشتی نیز بزرگ تر خواهد بود. هر چه این کشتی بزرگ تر باشد تعداد غول هایی که سوار آن هستند نیز افزایش خواهد یافت که مقابله با آن ها سخت تر خواهد بود. بدین ترتیب وایکینگ ها نه از ناگلفار بزرگ تر خوششان می آمد و نه از ناخن هایی که منجر به ساخته شدن آن می شدند.
9- رواج فرزند کشی
در کمال تاسف فرزندکشی یا بچه کشی در تاریخ امری طبیعی بوده است و بقایای قبرستان هایی که در سرزمین های تحت تسلط رومیان یافت شده موید این مطلب است که کودکان بسیاری کشته شده و در این قبرستان ها به خاک سپرده شده اند. وایکینگ ها نیز از این قاعده مستثنی نبودند و در واقع این رویه در میان آن ها به باورهایشان در زمینه ی نام گذاری کودکان در ارتباط بوده است. در واقع غسل تعمید و نامگذاری خاص کودکان از وایکینگ ها گرفته شده است. آن ها بدین منظور مراسم خاصی را برگزار می کردند که «آسوا واتنی» نام داشت و این مراسم تنها بعد از این که نوزاد توسط والدینش بررسی شده و مشخص می گردید که ارزش بزرگ گردن را دارد انجام می شد.
نوزدانی که ارزش بزرگ کردن نداشتند رها می شدند تا بمیرند و بر اساس یافته های تاریخی این مورد بیشتر برای نوزادان دختر روی می داد. مطالعات نشان می دهد که در دوران وایکینگ ها برای هر 4 مرد تنها یک زن و در مواردی نیز به ازای هر 9 مرد تنها یک زن وجود داشته است. این موضوع ربطی به زیست شناسی طبیعی ندارد و حتماً عاملی خارجی باعث این تفاوت آشکار شده است. همچنین مشخص شده که در صورتی که یک کودک بعد از انجام مراسم رسمی به حال خود رها شده و می مرد والدینش به جرم قتل محاکمه می شدند.
10- مسمومیت در اثر مونوکسید کربن
خانه های طویل وایکینگ ها بسیار جالب بودند اما وقتی که گروهی از محققان دانمارکی یکی از این خانه ها را شبیه سازی کرده و سپس در داخل آن یک آتش روشن کرده و به آزمایش هوای موجود در خانه پرداختند با نتیجه ی باورنکردنی روبرو شدند. این خانه تا اندازه ی ممکن به خانه های وایکینگ ها شباهت داشت. آن ها سپس در وسط این خانه ها آتشی روشن کرده و به مدت 15 هفته در فصل زمستان شرایط درون خانه را مورد بررسی قرار دادند.
زمانی که آن ها نتایج را با داده های سازمان بهداشت جهانی مقایسه کردند دریافتند که این روش خانه سازی باعث جمع شدن مقادیر زیادی از دی اکسید نیتروژن و مونوکسید کربن و دیگر ذرات مرگبار در فضای داخلی خانه می شده است. در حالی که معمولاً در سقف این خانه ها یک سوراخ بزرگ وجود داشت اما تمامی دود از این سوراخ خارج نمی شد و نحوه طراحی سقف خانه باعث می شد که مقدار زیادی از آن در داخل خانه به دام بیفتد. زمانی که هوا سرد می شد تمام این دود به روی زمین منتقل می شد. اگر چه در معرض این ترکیبات قرار گرفتن در کوتاه مدت خطرناک نبود اما کودکان و زنانی که بیشتر در خانه مانده و در معرض این ترکیبات قرار می گرفتند به مشکلات تنفسی، عفونت های ریوی، مشکلات قلبی عروقی و سرطان مبتلا می شدند.
11- هجوم انگل ها
در سال 2015 در مطالعه ای که بر روی مدفوع وایکینگ ها در یک دستشویی باستانی انجام شد مشخص شد که هزاران تخم انگل در آن وجود دارد. این انگل ها چنان زیاد و شایع بودند که جهش هایی ژنتیکی در بدن وایکینگ ها برای مقابله با آن ها به وجود آمد در واقع در بدن این افراد یک مولکول غیرطبیعی به نام آلفا-1-آنتی تریپسین به وجود آمد که به آن ها کمک کرد التهاب و صدماتی که در نتیجه ی انگل های دستگاه گوارش به وجود میامد را کاهش دهند اما کسانی که امروزه این ژن معیوب را دارند شرایط متفاوتی را تجربه می کنند.
در واقع این تنها ژنی است که محققان توانسته اند آن را با بیماری های تنفسی مانند آمفیزم و انسداد مزمن ریوی مرتبط سازند. در واقع این ژن که اکنون دیگر انگلی وجود ندارد با آن سرگرم باشند دست به تخریب دیگر اعضای سالم بدن می زنند. آهای، وایکینگ ها، ممنونیم!
12- یکی از تفریحات وایکینگ ها اسکی بود
به احتمال زیاد کسانی که در منطقه اسکاندیناوی زندگی می کردند حدود ۶ هزار سال پیش به ورزش اسکی رو آوردند. در زمان وایکینگ ها قومی به نام نورس از اسکی، هم برای جابجایی و هم برای تفریح، استفاده می کردند.
13- اشراف زاه های وایکینگ، بور بودن را بیشتر دوست داشتند.
در فرهنگ وایکینگ ها مو بورها زیبایی بیشتری داشتند به همین خاطر مردان وایکینگی با صابون های قوی موهایشان را می شستند تا رنگ آن ها برود و بور شوند. برخی از اقوام دیگر وایکینگ ها از همین روش برای بور کردن ریش های خود هم استفاده می کردند.
14- وایکینگ ها، بهداشت را بسیار رعایت می کردند
چیزهایی که از مناطق باستانی زندگی وایکینگ ها کشف شده نشان می دهد که آن ها بسیار به ظاهر و بهداشتشان می رسیدند. وسایلی مثل شانه، ریش تراش، موچین، گوش پاک کن و … خبر از وضعیت بسیار خوب بهداشتی وایکینگ ها می دهد. آن ها حداقل هفته ای یک بار در چشمه های آب گرم آبتنی می کردند و این کار برایشان بسیار لذتبخش بود.
15- محل دفن جنازه های وایکینگ ها، قایق ها بودند
وایکینگ ها علاقه زیادی به قایق ها و کشتی هایشان داشتند و به همین خاطر یکی از افتخاراتشان دفن شدن در قایق ها و کشتی ها بود. اقوام نورس اعتقاد داشتند که پس از اینکه جنگجویان شجاع می میرند زندگی ای شاد و لذتبخش در انتظار آن هاست و با دفن شدن در کشتی و قایقی که در دنیا از آن ها استفاده می کردند راحت تر می توانند به مقصد نهایی خود برسند. آن ها مردان و زنان جنگجو و شجاع را به همراه وسایل جنگی و ارزشمند در قایق دفن می کردند.
16 - یکی از فعالیت های اصلی وایکینگ ها تجارت برده بود
تجرات برده خیلی از وایکینگ ها را ثروتمند کرد. آن ها پس از حمله و غارت به هر سرزمینی مردان و زنان را به بردگی می گرفتند و آن ها را در بازار برده فروش های نواحی مختلف اروپا و خاورمیانه می فروختند.
17- زنان وایکینگ از حقوق اولیه برخوردار بودند
زمان ازدواج دختران وایکینگ ۱۲ سالگی بود و هنگامی که شوهرشان به سفرهای جنگی می رفت کارهای خانه را انجام می دادند. اگر زنان وایکینگ را با دیگر زنان آن زمان مقایسه کنیم می فهمیم که آن ها از آزادی های بیشتری داشتند، مثلا می توانستند ارث ببرند.
شت
درست است که وایکینگ ها را به جنگاوریشان می شناسیم اما بیشتر مردان وایکینگ حداقل در چند ماه از سال به دور از جنگ و خونریزی بر روی زمین های کشاوریشان کار می کردند و در کنار مزرعه داری تعداد کمی از چارپایانی مثل گاو و گوسفند را هم نگه می داشتند.